« اندیشۀ ایجاد مرکزی برای آموزش عالی در ایران و به تعبیر دیگر دانشگاه، نخستین بار با تأسیس دارالفنون درسال 1230 ه.ش. با رشتههای مهندسی، داروسازی، طب و جراحی، توپخانه، پیاده نظام، سواره نظام و معدنشناسی به همت میرزا تقیخان امیرکبیر عملی گردید. دارالفنون گرچه توسعه نیافت اما تجربه مغتنمی پیش روی کسانی که در آرزوی آشنایی ایرانیان با دانشهای جدید وپیشرفت های اروپائیان در صنعت، اقتصاد، سیاست و... بوده اند، قرار داد. با عطف به این تجربه درسال 1307 ه.ش دکتر محمود حسابی پیشنهاد راه اندازی مرکزی جامع همه یا اغلب دانشها را با وزیر وقت فرهنگ، دکترعلی اصغر حکمت، در میان نهاد. در بهمن ماه سال 1312 شمسی، جلسۀ هیأت دولت وقت تشکیل و در آن در زمینۀ آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه، عمارات و کاخهای زیبای آن سخن به میان آمد. مرحوم فروغی که در آن روز ریاست وزراء را برعهد داشت از یک سو و دیگر وزیران از سوی دیگر زبان به تحسین و تمجید شهر گشودند و برخی از آنان برای جلب رضایت شاه در این مقال، عنان از کف بدادند اما دراین میان مرحوم علی اصغرحکمت، کفیل وزارت معارف، بیآنکه پیشرفتهای پایتخت را نادیده انگارد با لحنی محتاطانه چنین گفت: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن این است که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». این سخنان ارزشمند تأثیر خودرا بر جای نهاد و بیدرنگ مقبول همگان افتاد. از این رو آنان با تخصیص بودجه اولیهای به میزان 250000 تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمین مناسبی برای تأسیس دانشگاه بیابد و ساختمان آنرا در اسرع وقت پدید آورد. علی اصغر حکمت بیدرنگ دست به کار شد و جستجو برای مکانیابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چیرهدست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغازکرد. آنان پس از جستجوی بسیار در میان ابنیه، باغها و زمینهای فراوان آنروز اطراف تهران باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند. در همین حال برخلاف امروز که یافتن زمین مناسب در شهر تهران برای ایجاد دانشگاهی عظیم تقریباً ناممکن است، در آن روزها زمینهای فراوانی وجود داشت که صاحبان آنها نه تنها در فروش آنها امساکی نداشتند بلکه برای واگذاری به چنین مؤسساتی که مسلماً سود کلانی هم به دنبال داشت، سر و دست میشکستند. از همین رو بود که گروهی از مالکین اراضی بهجت آباد باسوء استفادههایی نظرِ وزیر مالیه وقت را جلب کرده بودند که زمینهای آنها را برای تأسیس دانشگاه خریداری نماید. در حالی که به نظر موسیو گُدار عرصۀ آن زمینها تنگ و موقعیت آنها سیلگیر بود و برای تأسیس دانشگاه به هیچ روی مناسب نبود. با این همه مرحوم داور رجحان در جلسه هیأت دولت به سختی برخرید اراضی بهجتآباد پای فشرد و نظر بیشتر اعضا را جلب کرده و سرانجام دولتیان، بهجتآباد را برگزیدند. در همین حال که علی اصغر حکمت دلشکسته وناامید ناظر ماجرا بود، رضا شاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدری خاص خود اوضاع را برهم زد و گفت: « باغ جلالیه را برگزینید. بهجت آباد ابداً شایسته نیست عرصۀ آن کم و اراضی آن سیلگیر است. دولتیان در برابر این سخنان قاطع، زبان در کام کشیدند و احدی دم برنیاورد. باغ جلالیه در شمال تهران آنروز ما بین قریۀ امیرآباد و خندق شمالی تهران قرار داشت. این باغ زیبا که پوشیده از درختان کهنسال مثمر و غیرمثمر بود، در حدود 1300.ق در واپسین سالهای حکومت ناصرالدین شاه قاجار به فرمان شاهزادهای به نام جلالالدوله بنا یافته و در آن روز در مالکیت تاجری ترک به نام حاج رحیم آقای اتحادیه تبریزی بود. به هر حال باغ جلالیه از قرار متری 5 ریال وجمعاً به مبلغ 100000 تومان از این تاجر خریداری شد و موسیو گدار به سرعت مأمور تعیین حدود، نردهگذاری، طراحی و اجرای عملیات ساختمانی در آن شد. در همین حال پانزدهم بهمن ماه 1313. ش لوح یادبود تأسیس دانشگاه با حضورمقامات دولتی در محلّی که اکنون پلکان جنوبی دانشکده پزشکی است در دل خاک به امانت گذاشته شد. طراحی پردیس دانشگاه را نیز همان معمار فرانسوی بر عهده گرفت. وی نخست طرح خیابانهای اطراف و داخل دانشگاه را ارائه کرد و پس از تأیید در پانزدهم بهمن 1313، عملیات اجرایی با کاشت نهالهای درختان سایه گستر و با شکوه چنار در کنار خیابانها آغازشد. تأسیس دانشگاه تهران که با آغازآشنایی جدی ایرانیان با مغرب زمین مقارن افتاده بود این دانشگاه را به بستر اصلی ارتباط با تمدن مغرب زمین و علوم جدید تبدیل کرد. از آغاز فعالیتهای آموزشی دانشگاه تهران، تاکنون ، همواره افراد شایسته و شخصیتهای برجسته و چهرههای صاحب نامی در آن به تدریس یا تحصیل پرداختهاندکه در اینجا با صرف نظر از اسامی فعالان کنونی در عرصه های سیاست ،اجتماع، علم و هنر، فقط به نام چند تن از درگذشتگان اشاره میشود: استاد جلالالدین همایی، عبدالعظیم قریب ، بدیع الزمان فروزانفر، پروفسور محمود حسابی ، استاد علی اکبر دهخدا، دکترمحمد معین، مهندس مهدی بازرگان، شهید دکتر مصطفی چمران، استادشهید مرتضی مطهری، دکترعبدالحسین زرینکوب و.... پردیس دانشگاه تهران که از جنوب به خیابان انقلاب، از شمال به خیابان پورسینا و از شرق و غرب به ترتیب به خیابانهای قدس و 16 آذر محدود است در سال 1313 ه.ش در مساحتی به وسعت 21 هکتار تأسیس شد. دراین مجموعه ساختمان دانشکده های هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی، علوم ، فنی، حقوق و علوم سیاسی، پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و ساختمان کتابخانه مرکزی - که از مهم ترین کتابخانههای کشور به شمار میآید – و مسجد دانشگاه واقع شده است. سازمان مرکزی دانشگاه، اداره امور دانشجویی، مرکز بهداشت و درمان دانشجویان، دانشکده محیط زیست، جغرافیا و... نیز در خیابانهای اطراف دانشگاه قرار دارند. دانشکدههای علوم اجتماعی، علوم تربیتی، کوی دانشگاه، اقتصاد، الهیات و معارف اسلامی به ترتیب در امیرآباد شمالی وخیابان مطهری واقع شدهاند. هم چنانکه شماری دیگر از دانشکده هاو مراکز تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه تهران در بیرون از تهران درشهرهای قم، کرج، پاکدشت ، ساری ، چوکا و نشتارود واقع شدهاند.درسال1370ه.ش دانشکده های: پزشکی، دندان پزشکی و داروسازی از دانشگاه تهران جدا شدند و دانشگاه علوم پزشکی تهران را تشکیل دادند. و امروز دانشگاه تهران در میان موسسات و سازمان های وابسته به آموزش عالی کشور از هرحیث و از هر نظر از جایگاهی رفیع بهره مند است. در واقع اگر متغیرهایی چون سابقه و قدمت، تدریس استادان بنام و بلند مرتبه ، تحصیل دانشجویان ممتاز، کثرت دانشجویان، استادان و کارکنان ، ارزش مدارک تحصیلی در کشور و خارج از آن، پیوند و تعامل با دستگاههای اجرایی و موسسات و شرکتهای صنعتی، اداری، اجرایی و... داشتن کتابخانهها و آزمایشگاههای غنی و مجهز، تعدد رشتهها و دانشکدهها و موسسات پیوسته و وابسته، واقع شدن در پایتخت و در مرکز شهر و... را از معیارهای تعیین اعتبار و اهمیت یک دانشگاه برشماریم، بیگمان دانشگاه تهران را باید معتبرترین و مهم ترین دانشگاه های کشور دانست . بیجهت نیست که از این دانشگاه با تعبیر« دانشگاه مادر» و« نمادآموزش عالی » یاد شده است».
منبع: سامانه دانشگاه تهران به نشانیِ http://ut.ac.ir/fa/contents/About_Us/Background_Un/تاریخچه.html |