شراب روحانی
شراب روحانی
شیخ بهایی
ساقیا بده جامی ، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم ، ز این حجاب ظلمانی
طره ی پریشانش دیدم و به دل گفتم این همه پریشانی بر سر پریشانی !
بی وفا نگار من ، می کند به کار من خنده های زیر لب عشوه های پنهانی
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ، ای دل ! کی بود پشیمانی ؟
خانه ی دل ما را ، از کرم عمارت کن پیش از آن که این خانه ، رو نهد به ویرانی
ما سیه گلیمان را جز بلا نمی شاید بر دل بهایی نه ، هر بلا که بتوانی
+ نوشته شده در نوزدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 13:58 توسط علیاکبر قاسمیگلافشانی
|
... علی اکبر قاسمی گل افشانی ...