میازار موری که دانه کش است
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
« میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است »
( سعدی )
نمی دانم حیوانات جای ما را تنگ کرده اند یا ما جای آن ها را گرفته ایم ؟ از پنجرۀ اتاق داشتم به بیرون نگاه می کردم ، پژوی زرد رنگی را دیدم که با سرعت زیاد به گربه سفید رنگ برخورد کرد . پژو به سمت سرنوشتش رفت ولی این گربه در وسط خیابان ماند . حدود سی ثانیه طول کشید تا جان از تن این آفریدۀ خدا جدا شود . صحنۀ دردناکی بود .
+ نوشته شده در هفتم دی ۱۳۹۲ ساعت 6:13 توسط علیاکبر قاسمیگلافشانی
|
... علی اکبر قاسمی گل افشانی ...