در قدیم راننده ها سلیقه داشتند و  بر پشت ماشین های خود شعری و یا جمله ای نغز می نوشتند  و در این زمینه ( نوشته های پشت ماشین )  کتاب هایی ؛ نظیر ، ماشین نوشته ها ، ادبیات جاده ای ، اتول نامه و ... پدید آمده است . امروزه شاید به دلیل گرانی ماشین ها کمتر در خیابان ها به ماشین نوشته ها بر می خوریم . اگر هم به چند ماشین نوشته بر خوردیم ، آن ها همان ماشین های قدیمی هستند که همچنان در جاده ها نفس می کشند .

 

 تاکسی وسیله ای است که در تمام شهرها وجود دارد ؛ در شهرهای بزرگ روزانه هزاران تاکسی خدمت رسانی می کنند . حالا که متأسفانه کتاب در سبد خانوادۀ ما جایی را اشغال نمی کند ، ای کاش تاکسیرانی ها به این فکر بیفتند ، زیباترین بیت های فارسی را با مفاهیمی اخلاقی ، تربیتی و عرفانی انتخاب کنند و بر پشت شیشۀ تاکسی ها بنویسند . این تاکسی ها هزاران تابلویی می شوند که در تمام فضای شهر حرکت می کنند و هزاران نفر در روز آن ها را می خوانند . شاید کسانی پیدا بشوند که از این بیت ها عبرت بگیرند . یک نمونه از آن شعرها که قابلیت نوشته شدن با آب طلا  را هم دارد ، این بیت سعدی است :

 

تو نیکی می کُن و در دجله انداز                                  که ایزد در بیابانت دهد باز