مرگ من در کجا اتفاق خواهد افتاد ؟
یکی دوست دارد در خانه اش بمیرد ؛ یکی دوست دارد در میدان جنگ بمیرد و شهید شود ؛ یکی دوست دارد در مسجد و کعبه بمیرد ؛ آن دیگری دوست دارد در خرابات بمیرد ؛ شما به کجا فکر می کنید ؟ ... بگذار اوّل از خودم شروع کنم ... من دوست دارم در مدرسه بمیرم ... من مدرسه را با هیچ جا عوض نمی کنم . فردا روزی که می خواهم به مدرسه بروم ، از امشب ذوق زده هستم ، صبح خروسخوان ، بدون کوک ساعت و موبایل ، بیدار می شوم و راهی مدرسه می شوم ... . داشتم می گفتم : من دوست دارم در مدرسه بمیرم ... . یک روز داشتم با بچه های کلاس راجع به همین موضوع صحبت می کردم ، ناگهان دیدم که قلبم شدید تیر کشید . من قلبم را گرفتم و به خدا گفتم : به کجا چنین شتابان ... ؟!
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان هزار باده ناخورده در رگِ تاک است
خدا را شکر این بار هم به خیر گذشت ! ولی باز می گویم : دوست دارم در مدرسه بمیرم ... شاید مدرسه را تعطیل کنند و بچّه ها شاد شوند .
به روز واقعه تابوتِ ما ز سرو کنید که می رویم به داغِ بلند بالایی
« حافظ »