از یک نظرگاه می توان برای  هویت انواعی قائل شد و آن را به جنبه های مذهبی ، ملّی و انسانی تقسیم کرد . جنبه ی مذهبی هویت است که یک شنبه ها مسیحیان را به سمت کلیساها می کشاند و ذی الحجه ، مسلمانان را به کعبه . جنبه ی ملیت است که ایرانی راستین با شنیدن نام ایران به وجد می آید و  بی اختیار اشک بر چهره ی  او روانه می گردد .  امّا در  جنبه ی انسانی هویت مرزهای سیاسی کشورها درهم نوردیده می شود و آفتاب مهربانی از مشرق جغرافیای انسانی بر قلب ها تابیدن می گیرد و بنی آدم با هر رنگ و زبان و نژادی اعضای یک پیکر می گردند و غم خوار یکدیگر . بارها در رسانه ها شنیدیم که فلان کشتی گیر وقتی دید باید با یک اسرائیلی کشتی بگیرد ، بر روی صحنه ی کشتی حاضر نشد و کشتی را به او واگذار کرد . حال فرض کنید یک نفر اسرائیلی برای ایران گردی وارد کشور گردد و در ایران دچار عارضه ی  ایست قلبی شود ، آیا پزشک معالج به بهانه ی اسرائیلی بودن او در کنار بستر او حاضر نمی گردد ؟ نه این طور نیست ؛ طبابت ، سیاه و سفید ، مسلمان و بودایی نمی شناسد ؛  همه را با یک چشم می نگرد .