یادی از روان شاد صمدآقا سلیمانی تپه سری
یکی از افتخارات زندگی من آشنایی و دوستی با دو برادری است همکار : جناب امیر حسین سلیمانی تپه سری و جناب ابوالحسن سلیمانی تپه سری . این دو برادر هر دو ادبیات فارسی خوانده اند . پدر بزرگوار ایشان ، روان شاد صمدآقا سلیمانی تپه سری است . صمد آقا کشاورز بود و شاعر و در روستای تپه سرِ شیرگاه ( سوادکوه ) زندگی می کرد . شیفتگی او به فرهنگ و ادبیات ایران ستودنی بود . من سه یا چهار بار بیشتر او را زیارت نکردم ، در همین چند دیدار آتشی از دوستداری او را نسبت به ایران ، فرهنگ و شعر فارسی در جان او شعله ور دیدم . با هیجان برایت شعر می خواند . صمدآقا مدرسه و مکتب به خود ندیده بود . آتشی از درون او را به خواندن کشاند . امید است فرزندان بزرگوار ایشان داستان زندگی صمد آقا را به همراه دفتر شعر او به چاپ بسپارند . دیدار آخرین ما بر می گردد به تابستان سال 90 که من و صمد آقا هر دو در بخش مراقبت های ویژه ی بیمارستان رازی قائم شهر بستری بودیم . صبحگاهی بود که در کنار تخت من ، مرغ جان صمد آقا به آشیان ملکوت پَر گشود . صمد آقا رفت ...
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
« حافظ »