ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
نام مادر عزیز من پروانه صالحی گل افشانی است . در دبیرستان دخترانه ی الزّهرا ی زیراب سوادکوه داشتم بیتِ زیبای زیر از دیباچه ی گلستان را تفسیر می کردم :
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد ...
همه ی نکات راجع به این بیت را بیان کردم . سپس رو کردم به بچّه ها و گفتم : یک نکته راجع به این بیت باقی مانده است ، آن را شما بگویید . هر کدام از بچّه ها مطلبی گفتند . گفتم : نه ! این بیت اشاره دارد به داستان زندگی مادرم پروانه خانم صالحی گل افشانی . داستان سختی ها و مشکلات او که هیچ وقت لب به شکایت باز نکرده بود . کلاس از شدّت خنده داشت منفجر می شد .
نام مادرم را گفتم ، بد نیست در اینجا از پدرم نیز بگویم . نام پدرم جناب حبیب قاسمی گل افشانی است. سلمان ساوجی شاعر غزلسرای قرن هشتم هجری نام پدر و مادر مرا در یک بیت مجموع آورده است :
حبّذا حالت پروانه که در کوی حبیب به هوای دل خود می کند آخر پرواز